اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۱۱: چون گره بر سر آن زلف دو تاه اندازد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون گره بر سر آن زلف دو تاه اندازد مشک را خوارتر از خاک به راه اندازد اگر آن چاه زنخدان به سر کوچه برد ای بسا دل! که در آن کوچه به جاه اندازد نظر زهره کند، خنجر مریخ زند نور خورشید دهد، پرتو ماه اندازد چشم آن ترک سپاهی به هزیمت ببرد ناوک غمزه چو در قلب سپاه اندازد گر گواهیش بیارم که: مرا زلف تو کشت حسن او لرزه بر اندام گواه اندازد تیر هجرم به جگر در زد و اندیشه نکرد که دلم در پی او ناوک آه اندازد اوحدی، دیده مدوز از رخ او، عیبی نیست گر گدایی نظری بر رخ شاه اندازد اوحدی مراغه ای