کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیری که پریرم ز مناجات بر آورد

    دی مست و خرابم به خرابات برآورد

    یک جرعه به ذات خود ازان بادهٔ صافی

    در داد که گرد از من و از ذات بر آورد

    در بتکده‌ای برد مرا مست و بدیدم

    رویی، که خروش از جگر لات بر آورد

    خورشید جبینی، که فروع رخش از دور

    چون شعله زد، آشوب ز ذرات بر آورد

    چون در شدم، آن قامت رعنا به قیامی

    دل را ز مقام و ز مقامات برآورد

    چون جان رخ او دید، پس دست گزیدن

    انگشت شهادت به تحیات برآورد

    با اوحدی از راه کرامت سخنی گفت

    وز بحر دلش موج کرامات برآورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha