کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد

    دل را لبش ز تنگ شکر بی‌نیاز کرد

    کافر، که رخ ز قبله بپیچیده بود و سر

    چون قامتش بدید به رغبت نماز کرد

    ای دلبری که عارض چون آفتاب تو

    بر مشتری کرشمه و بر ماه ناز کرد

    از درد دل چو مار بپیچید سالها

    هر بیدلی، که عقرب زلف تو گاز کرد

    با صورت خیال تو دل خلوتی گزید

    وانگه بر وی این دگران در فراز کرد

    پیوسته من ز عشق حذر کردمی، کنون

    آن چشمهای شوخ مرا عشقباز کرد

    کوتاه گشته بود ز من دست حادثات

    زلف تو کار بر من مسکین دراز کرد

    رفتی، پی تو پردهٔ خلقی دریده شد

    این پرده بین، که بار فراق تو ساز کرد

    پنهان بر اوحدی زده‌ای تیر چشم مست

    نتوان ز پیش زخم چنین احتراز کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha