اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۹۱: ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد دل را لبش ز تنگ شکر بی نیاز کرد کافر، که رخ ز قبله بپیچیده بود و سر چون قامتش بدید به رغبت نماز کرد ای دلبری که عارض چون آفتاب تو بر مشتری کرشمه و بر ماه ناز کرد از درد دل چو مار بپیچید سالها هر بیدلی، که عقرب زلف تو گاز کرد با صورت خیال تو دل خلوتی گزید وانگه بر وی این دگران در فراز کرد پیوسته من ز عشق حذر کردمی، کنون آن چشمهای شوخ مرا عشقباز کرد کوتاه گشته بود ز من دست حادثات زلف تو کار بر من مسکین دراز کرد رفتی، پی تو پردهٔ خلقی دریده شد این پرده بین، که بار فراق تو ساز کرد پنهان بر اوحدی زده ای تیر چشم مست نتوان ز پیش زخم چنین احتراز کرد اوحدی مراغه ای