کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز هجر او دل من هر زمان به دست غم افتد

    تنم ز دوری او در شکنجهٔ ستم افتد

    شبی که قصهٔ درد دل شکسته نویسم

    ز تاب سینه بسوزم که سوز در قلم افتد

    قدم بپرسشم، ای بت، بنه، که چون تو بیایی

    زمن دریغ نیاید سری که در قدم افتد

    رها مکن که: به یک بارگی ز پای درآیم

    که در کمند تو دیگر چو من شکار کم افتد

    چو رشته شد تنم از هجر رشتهٔ زلفت

    چه خوش بود سر این رشتها، اگر به هم افتد!

    اگر به دست من افتد ز طرهٔ تو شکنجی

    چنان شناس که: گنجی به دست بی‌درم افتد

    چو اوحدی بوجود تو زنده شد به غم تو

    وجود او چه تفاوت کند که در عدم افتد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha