کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عمر به پایان رسید، راه به پایان نرفت

    کانچه مرا گفته‌اند دل ز پی آن نرفت

    تن چو تحاشی فزود کار که بتوان نکرد

    دل چونه مرد تو بود راه که بتوان نرفت

    دل همه پیمانه جست هیچ نیامد به هوش

    تن همه پیمان شکست بر سر پیمان نرفت

    دیو چو در مغز بود جستم و بیرن نشد

    نقش چو بر سنگ بود شستم و آسان نرفت

    روز مکافات و عرض جز ستم و جز جفا

    خواجه چه گوید؟ چو این بنده به فرمان نرفت

    نقد که گم کرده‌ایم از چه از آن فارغیم؟

    خواجه که نقد آن اوست از سر تاوان نرفت

    ره به خلاصی نبرد، هر که خلوصی نداشت

    روی امانی ندید، هر که به ایمان نرفت

    گر دل ریشم ز درد پاره شود، گو: بشو

    پای روش داشت، چون در پی فرمان نرفت؟

    هر سخنی کاوحدی گفت درآمد به دل

    آن سخن از دل مگر نیست که در جان نرفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha