کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سری که دید؟ که در پای دلستانی رفت

    دلی، که ترک تنی کرد و پیش جانی رفت؟

    از آن زمان که تو باغ مراد بشکفتی

    دگر کسی نشنیدم به بوستانی رفت

    هزار نامه سیه شد به وصف صورت تو

    هنوز در سخنش مختصر زیانی رفت

    کلاه بخت جوان بر سر آن کسی دارد

    که دست او چو کمر در چنین میانی رفت

    حدیث بوسه رها کن، که در عقیدت من

    دریغ نام تو باشد که بر زبانی رفت

    مگر به سختی گور از بدن برون آید

    وفا و مهر، که در مغز استخوانی رفت

    بیا، که شیوهٔ سر باختن به آن برسید

    ز دست عشق تو کین جا سری بنانی رفت

    به یاد آن قد چون تیر و ابروی چو کمان

    گذشت عمر چو تیری که از کمانی رفت

    مرا معامله با آن دهان تنگ چه سود؟

    که هم ز جانب من گیرد، ارزیابی رفت

    دلم نمی‌دهد از دوست بر گرفتن دل

    وگر نه مرغ تواند به آشیانی رفت

    سفر کنیم ز کوی تو عاقبت روزی

    اگر به دزد نگویی که: کاروانی رفت

    رخ از محبت او، اوحدی، نشاید تافت

    گرش ز جور و جفا با تو امتحانی رفت

    سرت به تیغ غمش گر ز تن جدا گردد

    دریغ نیست، که در پای مهربانی رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha