اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۴۳: در فراق تو مرا هیچ نه خوردست و نه خفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در فراق تو مرا هیچ نه خوردست و نه خفت تا تو بازآیی از آنجا که نمی یارم گفت هیچ محتاج گرو نیست، که دل خواهد برد خم ابروی تو، گر طاق برآید، یا جفت گر تو خواهی که بدانی: به چه روزیم از تو روزگاری به شب مات نمی باید خفت ز تمنای تو برخار جفا می خفتیم تا چه گل بود که از هجر تو ما را بشکفت؟ در چنین روز بلا صبر بخواهیم نمود با چنین اشک روان راز چه دانیم نهفت؟ هر که بر خاک رهت آب رخی دارد چشم زان درش خاک به رخسار همی باید رفت اوحدی تا که به کامی برسد، می دانی کش به وصف لب لعلت چه گهر باید سفت؟ اوحدی مراغه ای