کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دل، از هجران او زارم همی باید گریست

    تر ک خفتن کن، که بیدارم همی باید گریست

    در بلا پیوسته یارم بوده‌ای، امروز نیز

    یاریی‌ده، کز غم یارم همی باید گریست

    بار دیگر بر دل ریش منست از هجر او

    آن چنان باری که صد بارم همی باید گریست

    خار و خون می‌دارم اندر دل ز چشم مست او

    با دل پرخون و پرخارم همی باید گریست

    چاره کردم تا: دلش بر من بسوزد ساعتی

    چون نمی‌سوزد، به ناچارم همی باید گریست

    طالعی دارم، که بر من خار گرداند سمن

    بر چینین طالع، که من دارم، همی باید گریست

    دوری از دلدار بد کارست و من خود کرده‌ام

    لاجرم هم خود بدین کارم همی باید گریست

    آخر، ای چشم، این چه توفانست؟ خونم ریختی

    اندکی کمتر، که بسیارم همی باید گریست

    چند شب چون دیگران نالیدم از هجرش، کنون

    چند روزی اوحدی‌وارم همی باید گریست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha