کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گو: هر که در جهان به تماشا روید و گشت

    ما را بس این قدر که: به ما دوست بر گذشت

    تا او ز نقش چهرهٔ خود پرده بر گرفت

    ما نقش دیگران ز ورق کرده‌ایم گشت

    وقتی ز خلق راز دل خود نهفتمی

    اکنون نمی‌توان، که ز بام او فتاد تشت

    انصاف داد عقل که: در بوستان حسن

    دست زمانه بهتر ازین شاخ گل نکشت

    با دوست هر کجا که نشینی تفرجست

    خواهی میان گلشن و خواهی کنار دشت

    روزی شنیدمی به تکلف حدیث خلق

    عشق آمد، آن حدیث به یک باره در نوشت

    آسان بود به سوی کسان رفتن، اوحدی

    اندیشه کن که: گم نشوی وقت بازگشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha