اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۲۲: ای دل، از هجران او زارم همی باید گریست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل، از هجران او زارم همی باید گریست تر ک خفتن کن، که بیدارم همی باید گریست در بلا پیوسته یارم بوده ای، امروز نیز یاریی ده، کز غم یارم همی باید گریست بار دیگر بر دل ریش منست از هجر او آن چنان باری که صد بارم همی باید گریست خار و خون می دارم اندر دل ز چشم مست او با دل پرخون و پرخارم همی باید گریست چاره کردم تا: دلش بر من بسوزد ساعتی چون نمی سوزد، به ناچارم همی باید گریست طالعی دارم، که بر من خار گرداند سمن بر چینین طالع، که من دارم، همی باید گریست دوری از دلدار بد کارست و من خود کرده ام لاجرم هم خود بدین کارم همی باید گریست آخر، ای چشم، این چه توفانست؟ خونم ریختی اندکی کمتر، که بسیارم همی باید گریست چند شب چون دیگران نالیدم از هجرش، کنون چند روزی اوحدی وارم همی باید گریست اوحدی مراغه ای