کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه دستها، که ز دست غم تو بر سر نیست؟

    چه دیدها؟ که ز نادیدنت به خون تر نیست؟

    کدام پشت، که در عهد زلف چون رسنت

    ز بس کشیدن بار بلا چو چنبر نیست؟

    حکایتی که مرا از غم تو نقش دلست

    اگر قیاس کنی در هزار دفتر نیست

    هزار جامهٔ پرهیز دوختیم و هنوز

    نظر ز روی تو بر دوختن میسر نیست

    ز شام تا به سحر، غیر از آن که سجده کنم

    بر آستان تو هیچم نماز دیگر نیست

    اگر تو روی بپیچی و گر ببندی در

    به هیچ روی مرا بازگشت ازین در نیست

    ز چهره پرده برافکن، که با رخ تو مرا

    به شب چراغ و به روز آفتاب در خور نیست

    بهر که بود بگفتم حدیث خویش تمام

    هنوز هیچ کسی را تمام باور نیست

    ز دست زلف تو دل باز می‌توان آورد

    ولی چه فایده؟ چون اوحدی دلاور نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha