اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۱: چون کژ کنی به شیوه به سر بر کلاه را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون کژ کنی به شیوه به سر بر کلاه را زلف و رخ تو طیره کند مشک و ماه را یزدان هزار عذر بخواهد ز روی تو فردا که هیچ عذر نباشد گناه را نشگفت پای ما که بر آید به سنگ غم زیرت که احتیاط نکردیم راه را دارم گواه آنکه تو کشتی مرا، ولیک ترسم که: نرگست بفریبد گواه را روزی چنان بگریم ازین غم، که اشک من ز آن خاک آستان بدماند گیاه را گر بشنود جفا که تو در شهر می کنی خسرو بی اغیان نفرستد سپاه را شد سالها که بندهٔ تست اوحدی، دریغ کز حال بندگان خبری نیست شاه را اوحدی مراغه ای