کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نمیرد هر که در گیتی تو باشی یادگار او را

    چراغی کش تو باشی نور با مردن چه کار او را؟

    اگر نه دامن از گوهر بریزد چون فلک شاید

    که هر صبحی تو برخیزی چو خورشید از کنار او را

    دلم لعل لبت بر دست، اگر پوشیده می‌داری

    من اینک فاش می‌گویم! به نزدیک من آر او را

    مجو آزار آن بیدل، که از سودای وصل تو

    دلش پیوسته در بندست و جان در زیر بار او را

    سر زلفت پریشانی بسی کرد، از به چنک آید

    بده تا بی و بر بند و به دست من سپار او را

    بحال اوحدی هرگز نکری التفات اکنون

    چو می‌گویی، غلام ماست، یاری نیک دار او را

    نگاهی کن درو یک بار و او را بنده خود خوان

    گذاری کن برو یک روز و خاک خود شمار او را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha