کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ماهی، که لبش بجای جانست

    گر ناز کند،به جای آن است

    از چشم دلم نمی‌شود دور

    هر چند ز چشم سرنهانست

    گر در طلبت هزار باشند

    غیرت نبرم، که بی‌نشانست

    آن کو به یقین نبیند او را

    چون نیک نگه کند گمانست

    ای دیده من اول زمانت

    دریاب، که آخر زمانست

    بر یاد تو جامه پاره کردم

    باز آی، که خرقه در میانست

    تخمی که تو کاشتی نمو داد

    عهدی که گذاشتی همانست

    این تن، که بر تو مرده، دل شد

    و آن دل، که غم تو خورد، جانست

    نتوان ز تو روی در کشیدن

    بارت بکشیم، تا توانست

    چشم سر ما غلط نبیند

    کش سرمه ز خاک اصفهانست

    سرنامهٔ عشق خود ز ما پرس

    کین عشق نه کار دیگرانست

    زود از در گوش باز گردد

    هر قصه، که بر سر زبانست

    آنرا که خطیب سود خواند

    در مذهب اوحدی زیانست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha