اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۷۷: ماهی، که لبش بجای جانست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماهی، که لبش بجای جانست گر ناز کند،به جای آن است از چشم دلم نمی شود دور هر چند ز چشم سرنهانست گر در طلبت هزار باشند غیرت نبرم، که بی نشانست آن کو به یقین نبیند او را چون نیک نگه کند گمانست ای دیده من اول زمانت دریاب، که آخر زمانست بر یاد تو جامه پاره کردم باز آی، که خرقه در میانست تخمی که تو کاشتی نمو داد عهدی که گذاشتی همانست این تن، که بر تو مرده، دل شد و آن دل، که غم تو خورد، جانست نتوان ز تو روی در کشیدن بارت بکشیم، تا توانست چشم سر ما غلط نبیند کش سرمه ز خاک اصفهانست سرنامهٔ عشق خود ز ما پرس کین عشق نه کار دیگرانست زود از در گوش باز گردد هر قصه، که بر سر زبانست آنرا که خطیب سود خواند در مذهب اوحدی زیانست اوحدی مراغه ای