کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بنگرید این فتنه را کز نو پدیدار آمده‌ست

    خلق شهری از دل و جانش خریدار آمده‌ست

    باغ رویش را ز چاه غبغبست امسال آب

    زان سبب سیب زنخدانش به از پار آمده‌ست

    نقد هر خوبی که در گنج ملاحت جمع بود

    یک به یک در حلقهٔ آن زلف چون مار آمده‌ست

    بارها جان عزیز خویش را در پای او

    پیشکش کردیم و اندر پیش او خوار آمده‌ست

    بوسه‌ای زان لعل بربودیم و آسان گشت کار

    گر چه بر طبع حسودان نیک دشوار آمده‌ست

    گر به کار ما نظر کرد او چه باشد؟ سالها

    خون دل خوردیم تا امروز در کار آمده‌ست

    بندهٔ آن زلف سر بر دوش کرد از دوش باز

    اوحدی را کز کلاه خسروی عار آمده‌ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha