اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۹۶: بنگرید این فتنه را کز نو پدیدار آمدست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بنگرید این فتنه را کز نو پدیدار آمده ست خلق شهری از دل و جانش خریدار آمده ست باغ رویش را ز چاه غبغبست امسال آب زان سبب سیب زنخدانش به از پار آمده ست نقد هر خوبی که در گنج ملاحت جمع بود یک به یک در حلقهٔ آن زلف چون مار آمده ست بارها جان عزیز خویش را در پای او پیشکش کردیم و اندر پیش او خوار آمده ست بوسه ای زان لعل بربودیم و آسان گشت کار گر چه بر طبع حسودان نیک دشوار آمده ست گر به کار ما نظر کرد او چه باشد؟ سالها خون دل خوردیم تا امروز در کار آمده ست بندهٔ آن زلف سر بر دوش کرد از دوش باز اوحدی را کز کلاه خسروی عار آمده ست اوحدی مراغه ای