کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بار دگر شور آورید این پیر درد آشام ما

    صد جام برهم نوش کرد از خون دل پر جام ما

    چون راست کاندر کار شد وز کعبه در خمار شد

    در کفر خود دین دار شد بیزار شد ز اسلام ما

    پس گفت تا کی زین هوس ماییم و درد یک نفس

    دایم یکی گوییم وبس تا شد دو عالم رام ما

    بس کم زنی استاد شد بی خانه و بنیاد شد

    از نام و ننگ آزاد شد نیک است این بدنام ما

    پس شد چو مردان مرد او وز هر دو عالم فرد او

    وز درد درد درد او شد مست هفت اندام ما

    دل گشت چون دلداده‌ای جان شد ز کار افتاده‌ای

    تا ریخت پر هر باده‌ای از جام دل در جام ما

    جان را چون آن می نوش شد از بی‌خودی بیهوش شد

    عقل از جهان خاموش شد و از دل برفت آرام ما

    عطار در دیر مغان خون می‌کشید اندر نهان

    فریاد برخاست از جهان کای رند درد آشام ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha