کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نور روی تو را نظر نکشد

    سوز عشق تو را جگر نکشد

    باد خاک سیاه بر سر آنک

    خاک کوی تو در بصر نکشد

    آتش عشق بیدلان تو را

    هفت آتش گه سقر نکشد

    از درازی و دوری راهت

    هیچ کس راه تو به سر نکشد

    که رهت جز به قدر و قوت ما

    قدر یک گام بیشتر نکشد

    درد هر کس به قدر طاقت اوست

    کانچه عیسی کشید خر نکشد

    کوه اندوه و بار محنت تو

    چون کشد دل که بحر و بر نکشد

    خود عجب نبود آنکه از ره عجز

    پشه‌ای پیل را به بر نکشد

    با کمان فلک به هیچ سبیل

    بازوی هیچ پشه در نکشد

    هیچکس عشق چون تو معشوقی

    به ترازوی عقل بر نکشد

    چون کشد کوه بی نهایت را

    آن ترازو که بیش زر نکشد

    وزن عشق تو عقل کی داند

    عشق تو عقل مختصر نکشد

    عشقت از دیرها نگردد باز

    تا که ابدال را بدر نکشد

    دل عطار در غم تو چنان است

    که غم دیگران دگر نکشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha