کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب را ز تیغ صبحدم خون است عمدا ریخته

    اینک ببین خون شفق در طشت مینا ریخته

    لالای شب در هر قدم لؤلؤ بر آورده بهم

    وز یک نسیم صبحدم لؤلؤی لالا ریخته

    خورشید زرکش تافته زربفت عیسی بافته

    زنار زرین یافته زر بر مسیحا ریخته

    مطرب ز دیوان فرح پروانه را آورده صح

    ساقی شراب اندر قدح از حوض حورا ریخته

    موسی کف عیسی زبان فرعونیی کرده روان

    زنار زلفش هر زمان صد خون ترسا ریخته

    ساقی به گردش سر گران زرین نطاقی بر میان

    وز شرم او از کهکشان جوجو چو جوزا ریخته

    ما کرده از مستی همی بر جام ساقی جان فدی

    وز دیده تا تحت‌الثری عقد ثریا ریخته

    از تائبی سر تافته صد توبه برهم بافته

    چون بوی زلفش یافته می بر مصلا ریخته

    چون قطره دریا کش زبون اشک وی از دریا فزون

    دریای دل یک قطره خون یک قطره دریا ریخته

    آنجا که قومی همنفس می می‌دهند از پیش و پس

    طاوس جان‌ها چون مگس بال و پر آنجا ریخته

    جان غرقهٔ سودای دل تن نیز ناپروای دل

    عطار از دریای دل صد گنج پیدا ریخته

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha