کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقیا گر پخته‌ای می خام ده

    جان بی آرام را آرام ده

    خیزو بزمی در صبوحی راست کن

    یک صراحی باده ما را وام ده

    صبح پیدا گشت و شب اندر شکست

    خفتگان مست را دشنام ده

    چون بخواهی ریخت همچون گل ز بار

    بار کم کش بادهٔ گلفام ده

    همچو گل شو بادهٔ گلفام نوش

    همچو بلبل سوی گل پیغام ده

    داد خود بستان که ایام گل است

    یا نه خوش خوش داد این ایام ده

    گر سراسر نیست دردی در فکن

    نیم مستان را پیاپی جام ده

    چون اجل دامی گلوگیر آمده است

    چون درآید وقت تن در دام ده

    خاطر عطار سودا می‌پزد

    سوخت از غم هین شرابش خام ده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha