به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تو را تا سر بود برجا کجا داری کله داری
که شمع از بی سری یابد کلاه از نور جباری
سر یک موی سر مفراز و سر در باز و سر بر نه
اگر پیش سر اندازان سزای تن، سری داری
چو بار آمد سر یحیی سرش بر تیرگی ماند
درین سر باختن این سر بدان گر مرد اسراری
مبر مویی وجود آنجا که دایم آن وجودت بس
که مویی نیست تدبیرت مگر از خویش بیزاری
اگر یک پرتو این نور بر هر دو جهان افتد
شود هر دو جهان از شرم چون یک ذره متواری
چو عالم ذرهای است اینجا ز عالم چند باشی تو
که در پیش چنین کاری کمر بندی به عیاری
چو شد ذات و صفت بندت مرو با این و آن آنجا
چو گل زانجا برند آنجا چه خواهی برد جز زاری
صفات نیک و بد آنجا بسوزد آتش غیرت
مبر جز هیچ آنجا هیچ تا برهی به دشواری
چه میگویم نهای تو مرد این اسرار دینپرور
که تو از دنیی جافی بماندی در نگونساری
به دنیا عمر در جوجو بسر بردی عجب این است
که در عقباب خواهد بود زان جوجو گرفتاری
به دنیا و به عقبی در چو خر در جو به جو ماندی
ز روح عیسوی بویی به تو نرسید پنداری
چو در جانت ز دنیا بار بسیار است و از دین نه
تو را زین بار جان دین رفت و دنیا هم به سر باری
اگر از زندگی خود نکردی ذرهای حاصل
چه داری غم چو کردی جمع این دنیای مرداری
دل عطار خونی شد ازین دریای بوقلمون
چه دنیا دیو مردمخوار و چندین خلق پرواری
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.