کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دست نمی‌دهد مرا بی تو نفس زدن دمی

    زانکه دمی که با توام قوت من است عالمی

    صبح به یک نفس جهان روشن از آن همی کند

    کز سر صدق هر نفس با تو برآورد دمی

    نی که دو کون محو شد در بر تو چو سایه‌ای

    بس که برآورد نفس پیش چو تو معظمی

    از سر جهل هر کسی لاف زند ز قرب تو

    عرش مجید ذره‌ای بحر محیط شبنمی

    چون بنشیند آفتاب از عظمت به سلطنت

    سایهٔ او چه پیش و پس ذره چه بیش و چه کمی

    نقطهٔ قاف قدرتت گر قدم و دمی زند

    هر قدمی و احمدی هر نفسی و آدمی

    چون نفست به نفخ جان بر گل آدم اوفتاد

    اوست ز هر دو کون و بس هم‌نفسی و محرمی

    لیک اگر دو کون را سوخته‌ای کنی ازو

    آدم زخم خورده را نیست امید مرهمی

    زانکه ز شادیی که او دور فتاد اگر رسد

    هر نفسیش صد جهان هر نفسش بود غمی

    چون همه چیزها به ضد گشت پدید لاجرم

    سور چو بود آنچنان هست چنینش ماتمی

    تا به کی ای فرید تو دم زنی از جهان جان

    دم چه زنی چو نیستت در همه کون همدمی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha