کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترسا بچه‌ای دیشب در غایت ترسایی

    دیدم به در دیری چون بت که بیارایی

    زنار کمر کرده وز دیر برون جسته

    طرف کله اشکسته از شوخی و رعنایی

    چون چشم و لبش دیدم صد گونه بگردیدم

    ترسا بچه چون دیدم بی توش و توانایی

    آمد بر من سرمست زنار و می اندر دست

    اندر بر من بنشست گفتا اگر از مایی

    امشب بر ما باشی تاج سر ما باشی

    ما از تو بیاساییم وز ما تو بیاسایی

    از جان کنمت خدمت بی منت و بی علت

    دارم ز تو صد منت کامشب بر ما آیی

    رفتم به در دیرش خوردم ز می عشقش

    در حال دلم دریافت راهی ز هویدایی

    عطار ز عشق او سرگشته و حیران شد

    در دیر مقیمی شد دین داد به ترسایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha