کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون روی بود بدان نکویی

    نازش برود به هرچه گویی

    رویی که ز شرم او درافتاد

    خورشید فلک به زرد رویی

    چون در خور او نمی‌توان شد

    بر بوی وصال او چه پویی

    خون می‌خور و پشت دست می‌خای

    گر در ره درد مرد اویی

    جانان به تو باز ننگرد راست

    تا دست ز جان و دل نشویی

    تو ره نبری تو تا تویی تو

    تا کی تو تویی تویی و تویی

    چیزی که ازو خبر نداری

    گم ناشده از تو چند جویی

    گر گویندت چه گم شد از تو

    ای غره به خویشتن چه گویی

    باری بنشین گزاف کم‌گوی

    بندیش که در چه آرزویی

    عطار کجا رسی به سلطان

    زیرا که کم از سگان کویی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha