کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رخ تو چگونه بینم که تو در نظر نیایی

    نرسی به کس چو دانم که تو خود به سر نیایی

    وطن تو از که جویم که تو در وطن نگنجی

    خبر تو از که پرسم که تو در خبر نیایی

    چه کسی تو باری ای جان که ز غایت کمالت

    چو به وصف تو درآیم تو به وصف در نیایی

    گهری عجب تر از تو نشنیدم و ندیدیم

    که به بحر در نگنجی و ز قعر بر نیایی

    چو به پرده در نشینی چه بود که عاشقان را

    چو شکر همی نبخشی نمک جگر نیایی

    همه دل فرو گرفتی به تو کی رسم که گر من

    در دل بسی بکوبم تو ز دل به در نیایی

    تو بیا که جان عطار اگرت خوش آمد از وی

    به تو بخشد آن ولیکن تو بدین قدر نیایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha