کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز سگان کویت ای جان که دهد مرا نشانی

    که ندیدم از تو بوی و گذشت زندگانی

    دل من نشان کویت ز جهان بجست عمری

    که خبر نبود دل را که تو در میان جانی

    ز غمت چو مرغ بسمل شب و روز می‌طپیدم

    چو به لب رسید جانم پس ازین دگر تو دانی

    به عتاب گفته بودی که برآتشت نشانم

    چو مرا بسوخت عشقت چه بر آتشم نشانی

    همه بندها گشادی به طریق دلفریبی

    همه دست‌ها ببستی به کمال دلستانی

    تو چه گنجی آخر ای جان که به کون در نگنجی

    تو چه گوهری که در دل شده‌ای بدین نهانی

    دو جهان پر از گهر شد ز فروغ تو ولیکن

    به تو کی توان رسیدن که تو گنج بی کرانی

    همه عاشقان عالم همه مفلسان عاشق

    ز تو مانده‌اند حیران که به هیچ می نمانی

    چو به سر کشی در آیی همه سروران دین را

    ز سر نیازمندی چو قلم به سر دوانی

    دل تشنگان عاشق ز غم تو سوخت در بر

    چه شود اگر شرابی بر تشنگان رسانی

    اگر از پی تو عطار اثر وصال یابد

    دو جهان به سر برآرد ز جواهر معانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha