کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر تو خلوتخانهٔ توحید را محرم شوی

    تاج عالم گردی و فخر بنی آدم شوی

    سایه‌ای شو تا اگر خورشید گردد آشکار

    تو چو سایه محو خورشید آیی و محرم شوی

    جانت در توحید دایم معتکف بنشسته است

    تو چرا در تفرقه هر دم به صد عالم شوی

    بوده‌ای همرنگ او از پیش و خواهی بد ز پس

    این زمان همرنگ او شو نیز تا همدم شوی

    چون نداری ز اول و آخر خبر جز بیخودی

    گر بکوشی در میانه بیخود اکنون هم شوی

    رنگ دریا گیر چون شبنم ز خود بیخود شده

    تا شوی همرنگ دریا گرچه یک شبنم شوی

    چیست شبنم یک نم از دریاست ناآمیخته

    گر بیامیزی تو هم در بحر کل بی غم شوی

    ور در آمیزی ز غفلت با هزاران تفرقه

    چون نتابد بحر صحبت بو که تو محرم شوی

    دل پراکنده روی از جام جم در آینه

    جز پراکنده نبینی از پی ماتم شوی

    هیچ نبودی هیچ خواهی شد کنون هم هیچ باش

    زانکه گر تو هیچ گردی تو ز هیچی کم شوی

    گر تو ای عطار هیچ آیی همه گردی مدام

    ور همه خواهی چو مردان هیچ در یک دم شوی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha