کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای لب گلگونت جام خسروی

    پیشهٔ شبرنگ زلفت شبروی

    پهلوی خورشید مشک‌آلود کرد

    خط تو یعنی که هستم پهلوی

    مردم چشمت بدان خردی که هست

    می‌ببندد دست چرخ از جادوی

    کی توان گفت از دهان تو سخن

    زانکه صورت نیست آن جز معنوی

    گاه همچون آفتابی از جمال

    گاه همچون ماه از بس نیکوی

    من ندانم کافتابی یا مهی

    کژ چه گویم راست به از هر دوی

    عاشقان را جامه می‌گردد قبا

    تو کله بنهاده کژ خوش می‌روی

    گفته بودی آنکه دل برد از تو کیست

    من ندارم زهره تا گویم توی

    ور بگویم من که تو بردی دلم

    دل به من ندهی و هرگز نشنوی

    دل ندارم زان ضعیفم همچو موی

    تو دلم ده تا شود کارم قوی

    من که تخم نیکوی کشتم مدام

    بر نخوردم از تو الا بدخوی

    تو که با من تخم کین کاری همه

    درو نبود کانچه کاری بدروی

    در سخن عطار اگر معجز نمود

    تو به اعجاز سخن می‌نگروی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha