عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۸۱۰: ز سگان کویت ای جان که دهد مرا نشانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز سگان کویت ای جان که دهد مرا نشانی که ندیدم از تو بوی و گذشت زندگانی دل من نشان کویت ز جهان بجست عمری که خبر نبود دل را که تو در میان جانی ز غمت چو مرغ بسمل شب و روز می طپیدم چو به لب رسید جانم پس ازین دگر تو دانی به عتاب گفته بودی که برآتشت نشانم چو مرا بسوخت عشقت چه بر آتشم نشانی همه بندها گشادی به طریق دلفریبی همه دست ها ببستی به کمال دلستانی تو چه گنجی آخر ای جان که به کون در نگنجی تو چه گوهری که در دل شده ای بدین نهانی دو جهان پر از گهر شد ز فروغ تو ولیکن به تو کی توان رسیدن که تو گنج بی کرانی همه عاشقان عالم همه مفلسان عاشق ز تو مانده اند حیران که به هیچ می نمانی چو به سر کشی در آیی همه سروران دین را ز سر نیازمندی چو قلم به سر دوانی دل تشنگان عاشق ز غم تو سوخت در بر چه شود اگر شرابی بر تشنگان رسانی اگر از پی تو عطار اثر وصال یابد دو جهان به سر برآرد ز جواهر معانی عطار نیشابوری