کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترسا بچهٔ لولی همچون بت روحانی

    سرمست برون آمد از دیر به نادانی

    زنار و بت اندر بر ناقوس ومی اندر کف

    در داد صلای می از ننگ مسلمانی

    چون نیک نگه کردم در چشم و لب و زلفش

    بر تخت دلم بنشست آن ماه به سلطانی

    بگرفتم زنارش در پای وی افتادم

    گفتم چکنم جانا گفتا که تو می‌دانی

    گر وصل منت باید ای پیر مرقع پوش

    هم خرقه بسوزانی هم قبله بگردانی

    با ما تو به دیر آیی محراب دگر گیری

    وز دفتر عشق ما سطری دو سه بر خوانی

    اندر بن دیر ما شرطت بود این هر سه

    کز خویش برون آیی وز جان و دل فانی

    می خور تو به دیر اندر تا مست شوی بیخود

    کز بی خبری یابی آن چیز که جویانی

    هر گه که شود روشن بر تو که تویی جمله

    فریاد اناالحق زن در عالم انسانی

    عطار ز راه خود برخیز که تا بینی

    خود را ز خودی برهان کز خویش تو پنهانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha