کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خاک کوی توام تو می‌دانی

    خاک در روی من چه افشانی

    سر نگردانم از ره تو دمی

    گر به خون صد رهم بگردانی

    با چو من کس که ناتوان توام

    بتوان کرد هرچه بتوانی

    گر به خونم درافکنی ز درت

    بر نگیرم ز خاک پیشانی

    سر مهر غم تو در دل من

    راز عشقت بس است پنهانی

    گر به رویم نظر کنی نفسی

    همه از روی من فرو خوانی

    من ز درمان به جان شدم بیزار

    جان من درد توست می‌دانی

    گر مرا درد تو نخواهد بود

    سر بگردانم از مسلمانی

    هیچ درمان مرا مکن هرگز

    که نیم جز به درد ارزانی

    گفته بودی که دل ز تو ببرم

    که ز دلداری و پریشانی

    نتوانی که دل ز من ببری

    دل چگونه بری چو درمانی

    من ز عطار جان بخواهم برد

    برهد از هزار حیرانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha