عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۸۰۸: خاک کوی توام تو میدانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خاک کوی توام تو می دانی خاک در روی من چه افشانی سر نگردانم از ره تو دمی گر به خون صد رهم بگردانی با چو من کس که ناتوان توام بتوان کرد هرچه بتوانی گر به خونم درافکنی ز درت بر نگیرم ز خاک پیشانی سر مهر غم تو در دل من راز عشقت بس است پنهانی گر به رویم نظر کنی نفسی همه از روی من فرو خوانی من ز درمان به جان شدم بیزار جان من درد توست می دانی گر مرا درد تو نخواهد بود سر بگردانم از مسلمانی هیچ درمان مرا مکن هرگز که نیم جز به درد ارزانی گفته بودی که دل ز تو ببرم که ز دلداری و پریشانی نتوانی که دل ز من ببری دل چگونه بری چو درمانی من ز عطار جان بخواهم برد برهد از هزار حیرانی عطار نیشابوری