کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر یک شکر از لعلت در کار کنی حالی

    صد کافر منکر را دین‌دار کنی حالی

    ور زلف پریشان را درهم فکنی حلقه

    تسبیح همه مردان زنار کنی حالی

    روزی که ز گلزاری بی روی تو گل چینم

    گلزار ز چشم من گلزار کنی حالی

    چون دیدهٔ من هر دم گلبرگ رخت بیند

    از ناوک مژگانش پر خار کنی حالی

    صد گونه جفا داری چون روی مرا بینی

    بر من به جوانمردی ایثار کنی حالی

    صد بلعجبی دانی کابلیس نداند آن

    ما را چو زبون بینی در کار کنی حالی

    بردی دلم از من جان چون با تو کنم دعوی

    خود را عجمی سازی انکار کنی حالی

    چون صبح صبا زان‌رو در خاک کفت مالد

    کز بوی سر زلفش عطار کنی حالی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha