کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای روی تو زهر سو رویی دگر نموده

    لطف تو از کفی گل گنجی گهر نموده

    دریای در عشقت در اصل لطف پاک است

    اما نخست هیبت چندین خطر نموده

    در قرن‌ها فلک‌ها در راه تو شب و روز

    از سر به پای رفته وز پای سر نموده

    طاوس چرخ پیشت پروانه‌وار رفته

    وز نور شمع رویت بی بال و پر نموده

    از درگه تو نوری بر جان و دل فتاده

    وز دل به چشم رفته نور بصر نموده

    تو آمده به قدرت و قدرت به فعل پیدا

    فعلت به گشت گشته چندین صور نموده

    ناگه به دست قدرت بنموده یک اشارت

    این یک اشارت تو چندین اثر نموده

    چون در دو کون کس را چشم یگانگی نیست

    زان صد هزار حیرت اندر نظر نموده

    عطار کز جهانش جانی است عاشق تو

    از بحر سینه هر دم دری دگر نموده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha