کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بحری است عشق و عقل ازو برکناره‌ای

    کار کنارگی نبود جز نظاره‌ای

    در بحر عشق عقل اگر راهبر بدی

    هرگز کجا فتادی ازو برکناره‌ای

    وانجا که بحر عشق درآید به جان و دل

    عقل است اعجمی و خرد شیرخواره‌ای

    در پردهٔ وجود ز هستی عدم شوند

    آنها که ره برند درین پرده پاره‌ای

    بسیار چاره می‌طلبی تا که سر عشق

    یک دم شود به پیش تو چون آشکاره‌ای

    گر صد هزار سال درین ره قدم زنی

    تا تو تویی تو را نتوان کرد چاره‌ای

    تو درد عشق خود چه شناسی که چون بود

    تا بر دلت ز عشق نیاید کتاره‌ای

    در هر هزار سال به برج دلی رسد

    از آسمان عشق بدین سان ستاره‌ای

    عطار اگر پیاده شوی از دو کون تو

    در هر دو کون چون تو نباشد سواره‌ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha