کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق جانی داد و بستد والسلام

    چند گویی آخر از خود والسلام

    تو چنان انگار کاندر راه عشق

    یک نفس بود این شد آمد والسلام

    شیشه‌ای اندر دمید استاد کار

    بعد از آنش بر زمین زد والسلام

    گر تو اینجا ره بری با اصل کار

    رو که نبود چون تو بخرد والسلام

    ور بماند جان تو دربند خویش

    جان تو نانی نیرزد والسلام

    خلق را چون نیست بویی زین حدیث

    از یکی درگیر تا صد والسلام

    هر که را این ذوق نبود مرده‌ای است

    گر همه نیک است و گر بد والسلام

    عشق باید کز تو بستاند تورا

    چون تورا از خویش بستد والسلام

    عشق نبود آن که بنویسد قلم

    وانچه برخوانی ز کاغذ والسلام

    عشق دریایی است چون غرقت کند

    آن زمان عشق از تو زیبد والسلام

    ناخوشت می‌آید اما چون کنم

    عشق نبود در خوش آمد والسلام

    جان عطار از سپاه سر عشق

    در دو عالم شد سپهبد والسلام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha