کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دی در صف اوباش زمانی بنشستم

    قلاش و قلندر شدم و توبه شکستم

    جاروب خرابات شد این خرقهٔ سالوس

    از دلق برون آمدم از زرق برستم

    از صومعه با میکده افتاد مرا کار

    می‌دادم و می‌خوردم و بی می ننشستم

    چون صومعه و میکده را اصل یکی بود

    تسبیح بیفکندم و زنار ببستم

    در صومعه صوفی چه شوی منکر حالم

    معذور بدار ار غلطی رفت که مستم

    سرمست چنانم که سر از پای ندانم

    از باده که خوردم خبرم نیست که هستم

    یک جرعه از آن باده اگر نوش کنی تو

    عیبم نکنی باز اگر باده پرستم

    اکنون که مرا کار شد از دست، چه تدبیر

    تقدیر چنین بود و قضا نیست به دستم

    عطار درین راه قدم زن چه زنی دم

    تا چند زنی لاف که من مست الستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha