به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
از در جان درآی تا جانم
همچو پروانه بر تو افشانم
چون نماند از وجود من اثری
پس از آن حال خود نمیدانم
در حضور چنان وجود شگرف
چون نمانم به جمله من مانم
کی بود کی که پیش شمع رخت
بدهم جان و داد بستانم
آب چندان بریزم از دیده
کاتش روز حشر بنشانم
منم و نیم جان و چندان عشق
که نیاید دو کون چندانم
جان از آن بر لب آمد است مرا
تا به جانت فرو شود جانم
بند بندم اگر فرو بندی
روی از روی تو نگردانم
همچو عطار مست و جان بر دست
پیش تو انیکاد میخوانم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.