کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس که جان در خاک این در سوختیم

    دل چو خون کردیم و در بر سوختیم

    در رهش با نیک و بد در ساختیم

    در غمش هم خشک و هم تر سوختیم

    سوز ما با عشق او قوت نداشت

    گرچه ما هر دم قوی‌تر سوختیم

    چون بدو ره نی و بی او صبر نی

    مضطرب گشتیم و مضطر سوختیم

    چون ز جانان آتشی در جان فتاد

    جان خود چون عود مجمر سوختیم

    چون ز دلبر طعم شکر یافتیم

    دل چو عود از طعم شکر سوختیم

    چون دل و جان پردهٔ این راه بود

    جان ز جانان دل ز دلبر سوختیم

    مدت سی سال سودا پخته‌ایم

    مدت سی سال دیگر سوختیم

    عاقبت چون شمع رویش شعله زد

    راست چون پروانه‌ای پر سوختیم

    پر چو سوخت آنگه درافکندیم خویش

    تا به‌کلی پای تا سر سوختیم

    خواه گو بنمای روی و خواه نه

    ما سپند روی او بر سوختیم

    چون به یک چو می‌نیرزیدیم ما

    خرمن پندار یکسر سوختیم

    چون شکست اینجا قلم عطار را

    اعجمی گشتیم و دفتر سوختیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha