کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر سر این کار داری کار کن

    ور نه‌ای این کار را انکار کن

    خلق عالم جمله مست غفلتند

    مست منگر خویش را هشیار کن

    چون بدانستی و دیدی خویش را

    تا بمیری روی در دیوار کن

    گر طمع داری وصال آفتاب

    ذره‌ای این شیوه را اقرار کن

    گر ز تو یک ذره باقی مانده است

    خرقه و تسبیح با زنار کن

    با منی شرک است استغفار تو

    پس ز استغفار استغفار کن

    یار بیزار است از تو تا تویی

    اول از خود خویش را بیزار کن

    گر جمال یار می‌خواهی عیان

    چشم در خورد جمال یار کن

    نیست پنهان آفتاب لایزال

    تو چو ذره خویش را ایثار کن

    تا ابد هم از عدم هم از وجود

    دیده بر دوز آنگهی دیدار کن

    چند گردی گرد عالم بی خبر

    دل سرای خلوت دلدار کن

    در درج عشق بر طاق دل است

    مرد دل شو جمع‌گرد و کار کن

    نقطهٔ توحید با جان در میان است

    گرد جان برگرد و چون پرگار کن

    چون فرو رفتی به قعر بحر جان

    عزم خلوتخانهٔ اسرار کن

    درس اسرار است نقش جان تو

    در نه تعلیق و نه تکرار کن

    پس چه کن در لوح جان خود نگر

    پس زبان در نطق گوهربار کن

    گر کسی را اهل بینی باز گوی

    ورنه درج نطق را مسمار کن

    ور به ترک هر دو عالم گفته‌ای

    ذره‌ای مندیش و چون عطار کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha