به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
چو دریا شور در جانم میفکن
ز سودا در بیابانم میفکن
چو پر پشهٔ وصلت ندیدم
به پای پیل هجرانم میفکن
به دست خویش در پای خودم کش
به دست و پای دورانم میفکن
به دشواری به دست آید چو من کس
چنین از دست آسانم میفکن
اگر از تشنگی چون شمع مردم
به سیرابی طوفانم میفکن
به چشم او کز ابروی کمان کش
به دل در تیر مژگانم میفکن
زره چون در نمیپوشیم از زلف
میان تیربارانم میفکن
چو پیچ و تاب در زلف تو زیباست
به جان تو که در جانم میفکن
چو پایم نیست با چوگان زلفت
چو گویی پیش چوگانم میفکن
چو من جمعیت از زلف تو دارم
چو زلف خود پریشانم میفکن
خط آوردی و جان میخواهی از من
ز خط خود به دیوانم میفکن
چو شد خاک رهت عطار حیران
به خاک راه حیرانم میفکن
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.