کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر با تو بگویم غم افزون شدهٔ من

    خونین شودت دل ز غم خون شدهٔ من

    زان روی که چون زلف تو تیره است و پریشان

    تو دانی و بس حال دگرگون شدهٔ من

    خاکی شده‌ام تا چو قدم رنجه کنی تو

    با خاک ببینی تن هامون شدهٔ من

    بیم است که ذرات جهان جمله بسوزد

    زین آتس از سینه به گردون شدهٔ من

    دی گفته‌ام ای جان سر زلف تو چه چیز است

    گو دام تو ای مرغ همایون شدهٔ من

    پرسیده‌ام ای لیلی من آن که ای تو

    گو آن تو ای عاشق مجنون شدهٔ من

    گفتم که دهانت چو الف هیچ ندارد

    گفتی بنگر طرهٔ چون نون شدهٔ من

    آن روز مبادا که بدین چشم ببینم

    هندو بچه‌ای را به شبیخون شدهٔ من

    جانا به خدا بخش دلم را که گزیده است

    مقبول تو را این دل مفتون شدهٔ من

    خون دل عطار چه ریزی که نیابی

    هم طبع سخن پرور موزون شدهٔ من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha