کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر زمان شوری دگر دارم ز تو

    هر نفس دل خسته‌تر دارم ز تو

    بر بساط عشق تو هر دو جهان

    می ببازم تا خبر دارم ز تو

    خاک بر فرقم اگر جز خون دل

    هیچ آبی بر جگر دارم ز تو

    چون ندارم هیچ آبی بر جگر

    پس چگونه چشم تر دارم ز تو

    نه که چشم من تر است از خون دل

    زانکه دل خون تا به سر دارم ز تو

    این دل یکتای من شد تو به تو

    هر تویی عشق دگر دارم ز تو

    نی خطا گفتم که در دل توی نیست

    هم توی تویی اگر دارم ز تو

    گفته بودی دل ز من بردار و رو

    دل چو خون شد من چه بردارم ز تو

    هر شبی چون شمع بی‌صبح رخت

    سوز و تفی تا سحر دارم ز تو

    چون برآید صبح همچون آفتاب

    زرد رویی در بدر دارم ز تو

    همچو چنگی هر رگی در پرده‌ای

    سوی دردی راه بر دارم ز تو

    همچو نی دل پر خروش و تن نزار

    جزو جزوم نوحه‌گر دارم ز تو

    ماه رویا کار من از دست شد

    تا کی آخر دست بردارم ز تو

    کوه غم برگیر از جانم از آنک

    دست با غم در کمر دارم ز تو

    خیز ای عطار و سر در عشق باز

    تا کی آخر دردسر دارم ز تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha