به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای سیه گر سپید کاری تو
سرخ رویی و سبز داری تو
من به جان سوختم بگو آخر
با شب و روز در چه کاری تو
روز به کار تو کی توانم برد
زانکه بس بوالعجب نگاری تو
کار ما را قرار می ندهی
دلبری سخت بی قراری تو
نیست بویی ز وصل تو کس را
زانکه همرنگ روزگاری تو
غم من خور که غم بخورد مرا
راستی نیک غمگساری تو
زان سبب شادمانی از غم من
که ازین غم خبر نداری تو
بلبل شاخ عشق عطار است
گر به خوبی گل بهاری تو
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.