عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۶۵۷: چو دریا شور در جانم میفکن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو دریا شور در جانم میفکن ز سودا در بیابانم میفکن چو پر پشهٔ وصلت ندیدم به پای پیل هجرانم میفکن به دست خویش در پای خودم کش به دست و پای دورانم میفکن به دشواری به دست آید چو من کس چنین از دست آسانم میفکن اگر از تشنگی چون شمع مردم به سیرابی طوفانم میفکن به چشم او کز ابروی کمان کش به دل در تیر مژگانم میفکن زره چون در نمی پوشیم از زلف میان تیربارانم میفکن چو پیچ و تاب در زلف تو زیباست به جان تو که در جانم میفکن چو پایم نیست با چوگان زلفت چو گویی پیش چوگانم میفکن چو من جمعیت از زلف تو دارم چو زلف خود پریشانم میفکن خط آوردی و جان می خواهی از من ز خط خود به دیوانم میفکن چو شد خاک رهت عطار حیران به خاک راه حیرانم میفکن عطار نیشابوری