کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من

    زلف تو درهم شکست توبه و پیمان من

    بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل

    جان و دل من تویی ای دل و ای جان من

    چون گهر اشک من راه نظر چست بست

    چون نگرد در رخت دیدهٔ گریان من

    هر در عشقت که دل داشت نهان از جهان

    بر رخ زردم فشاند اشک درافشان من

    شد دل بیچاره خون، چارهٔ دل هم تو ساز

    زانکه تو دانی که چیست بر دل بریان من

    گر تو نگیریم دست کار من از دست شد

    زانکه ندارد کران، وادی هجران من

    هم نظری کن ز لطف تا دل درمانده را

    بو که به پایان رسد راه بیابان من

    هست دل عاشقت منتظر یک نظر

    تا که برآید ز تو حاجت دو جهان من

    تو دل عطار را سوختهٔ خویش‌دار

    زانکه دل سنگ سوخت از دل سوزان من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha