کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز تو گر یک نظر آید به جانم

    نباید این جهان و آن جهانم

    مرا آن یک نفس جاوید نه بس

    تو دانی دیگر و من می ندانم

    اگر گویی سرت خواهم بریدن

    ز شادی چون قلم بر سر دوانم

    وگر گویی به لب جان خواهمت داد

    به لب آید بدین امید جانم

    اگر خاکی شد و گردیت آورد

    ز تو یک روز می‌باید امانم

    که تا از اشک بنشانم من آن گرد

    همه بر خاک راهت خون فشانم

    کلاه چرخ بربایم اگر تو

    کمر سازی ز دلق و طیلسانم

    چو بی روی تو عالم می نبینم

    در آن عزمم که در چشمت نشانم

    ولی ترسم که در خون سرشکم

    شوی غرقه من از تو دور مانم

    تو هستی در میان جانم و من

    ز شوق روی تو جان بر میانم

    اگر من باشم و گرنه غمی نیست

    تو می‌باید که باشی جاودانم

    که گر صد سود خواهم کرد بی تو

    نخواهد بود جز حاصل زیانم

    و گر در بند خویش آری مرا تو

    نخواهم کفر و دین در بند آنم

    در ایمان گر نیابم از تو بویی

    یقین دانم که در کافرستانم

    وگر در کفر بویی یابم از تو

    ز ایمان نور بر گردون رسانم

    تو تا دل برده‌ای جانا ز عطار

    به مهر توست جان مهربانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha