کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل ز عشقت بی خبر شد چون کنم

    مرغ جان بی بال و پر شد چون کنم

    عشق تو در پرده می‌کردم نهان

    چون سرشکم پرده‌در شد چون کنم

    مدتی رازی که پنهان داشتم

    در همه عالم سمر شد چون کنم

    یک نظر بر تو فکندم جان و دل

    در سر آن یک نظر شد چون کنم

    دور از رویت ز شوق روی تو

    بند بندم نوحه‌گر شد چون کنم

    گفتم آخر کار من بهتر شود

    گر نشد بهتر بتر شد چون کنم

    اشک و رویم همچو سیم و زر بماند

    عمر رفت و سیم و زر شد چون کنم

    هر زمان تا جان فشاند بر تو دل

    عاشق جانی دگر شد چون کنم

    لیک چون هر لحظه جانی نیست نو

    عمر ازین حسرت به سر شد چون کنم

    دی مرا گفتی که جان با من بباز

    غمزهٔ تو پاک بر شد چون کنم

    نی که جان درباختن سهل است لیک

    چون ز جان جان بی خبر شد چون کنم

    آتش عشق تو نتوانم نشاند

    کابم از بالای سر شد چون کنم

    در حضور تو دل عطار را

    هرچه بود از ماحضر شد چون کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha